~1 min read • Updated Dec 14, 2025

جملات زیبای کتاب آدم‌ها و خرچنگ‌ها

«انسان‌ها اغلب فراموش می‌کنند که بیش از نیمی از بدنشان آب است؛ اما فراموش نمی‌کنند که آب زندگی آن‌ها را به گل و لای تبدیل کرده است.»

«فقر، تنها کمبود غذا نیست؛ فقر، کمبود فرصت برای انسان بودن است.»

«آنها زنده بودند، زیرا نفس می‌کشیدند؛ اما زندگی نمی‌کردند، زیرا هیچ آینده‌ای نداشتند.»

«امید آخرین چیزی است که در گرسنگی می‌میرد، و اغلب تنها چیزی است که باقی می‌ماند.»

«تاریخ نه با شمشیر، بلکه با شکم‌های خالی نوشته می‌شود.»

«انسان در مرداب، یا شکارچی می‌شود یا شکار؛ راه سومی وجود ندارد.»

«سکوت آنجا پر از فریادهایی بود که هیچ‌کس نمی‌خواست بشنود.»

«عدالت، برای کسانی که خرچنگ می‌خورند، مفهومی لوکس و دست‌نیافتنی است.»

«تنها چیزی که آن مرداب را قابل تحمل می‌ساخت، مقاومت کورکورانه زندگی بود.»

«هیچ‌کس نمی‌تواند ادعای شرافت کند، وقتی دیگری از گرسنگی می‌میرد.»

«کودکان آنجا، پیرانی بودند که هنوز رشد نکرده بودند.»

«مرگ تنها لحظه‌ای بود که گرسنگی برای همیشه متوقف می‌شد.»

«آزادی در آنجا به اندازه یک لقمه نان، ناممکن بود.»

«خورشید بر همه می‌تابید؛ اما گرمای آن فقط برای کسانی بود که سیر بودند.»

«انقلاب واقعی، علیه بی‌تفاوتی است، نه علیه قدرت.»

«آنها به زمین چسبیده بودند، مثل ریشه‌هایی که می‌ترسیدند اگر رها کنند، بمیرند.»

Written & researched by Dr. Shahin Siami