فلسفه مِلِتُس

تأثیر آن بر اندیشه غرب

فلسفهمِلِتُس تفکر غرب

~2 دقیقه مطالعه • بروزرسانی ۲۹ تیر ۱۴۰۴

۱. فیلسوفان مکتب مِیلتوس


سه فیلسوف برجسته از شهر مِیلتوس ظهور کردند که رویکرد علمی و عقلانی به فهم طبیعت را بنیان‌گذاری کردند:

  • ثالس: نخستین فیلسوفی که به‌جای اسطوره، عنصر طبیعی را به‌عنوان پایهٔ هستی معرفی کرد؛ آب را اصل همه‌چیز می‌دانست.
  • آنکسیماندر: پیشنهاد داد که جهان از یک عنصر نامعین و بی‌نهایت با نام اپایرون سرچشمه گرفته است.
  • آنکسیمنس: باور داشت که هوا عنصر بنیادین است و سایر مواد از طریق تغلیظ و انبساط آن شکل می‌گیرند.

۲. رویکرد فلسفی مِیلتوس


فلسفهٔ مِیلتوس بر اصول زیر استوار بود:

  • رد تبیین‌های اسطوره‌ای: تلاش برای درک پدیده‌ها از طریق منطق و طبیعت به‌جای روایت‌های الهی یا اسطوره‌ای
  • جست‌وجوی مادهٔ بنیادین: هر فیلسوف در پی یافتن عنصری اولیه برای تبیین هستی بود
  • مشاهده و تحلیل عقلانی: جایگزینی باورهای سنتی با استدلال و تجربهٔ مستقیم

۳. تأثیر بر اندیشهٔ غرب


فلسفهٔ مِیلتوس آغازگر نگاه عقلانی به جهان بود که راه را برای فلسفهٔ انتقادی و علوم تجربی هموار کرد. اندیشهٔ آنان در آثار فیلسوفان بعدی چون سقراط، افلاطون و ارسطو نمایان است. همچنین مفهوم کشف قوانین طبیعی به یکی از ستون‌های علوم مدرن بدل شد.


۴. نتیجه‌گیری


مکتب مِیلتوس نخستین گام بزرگ در تحول فکری بشر بود. فیلسوفان این شهر تلاش کردند تا به جای پذیرش اعتقادات سنتی، با تحلیل طبیعی و منطقی جهان را بفهمند. این نگرش نه‌تنها فلسفه را دگرگون کرد بلکه زمینه‌ساز رشد علوم تجربی در تمدن غرب شد.


نوشته و پژوهش شده توسط دکتر شاهین صیامی