~3 min read • Updated Dec 14, 2025
جملات قشنگ کتاب بینوایان
«عشق حد وسط ندارد، یا نابود میکند یا نجات میدهد.»
«اینجا مردی خفته است که سرنوشتی بسیار غریب داشت.»
«فقر در جوانی اگر به موفقیت منتهی شود، هم ارادهٔ آدمی را به تلاش وا میدارد و هم روح انسان را اعتلا میبخشد. جهش بهسوی زندگی ایدهآل از همینجا آغاز میشود. جوانِ ثروتمند صدها خوشگذرانی دارد؛ اما جوانِ فقیر سختی را به جان میخرد تا نانی به دست آورد؛ نان را که خورد، آنگاه غرق در رویا میشود؛ خودخواهی را کنار میگذارد و مردم را دوست میدارد؛ نفرت از قلبش بیرون میرود و بهجای آن روشنی به روحش بازمیگردد. آیا چنین کسی بدبخت است؟ نه، هرگز. این بود آنچه بر ماریوس گذشت.»
«کسی که عشق را شناخته باشد، معنیِ درخشانِ کلمهٔ «او» را میداند.»
«فیلسوفهای واقعی همیشه احساسات عمیقی را تجربه میکنند.»
«چیزی نشده. شما خانم پونمرسی شدهاید، من هم آقای ژان شدهام.» — «شاید چون خوشبخت شدهام با من مخالف شدهاید؟» این سؤالِ سادهٔ کوزت برای ژان والژان خیلی عمیق بود. رنگش پرید. لحظهای سکوت کرد و زیرلب گفت: «هدفِ زندگیِ من، خوشبختیِ او بود. امروز وقتش رسیده که از زندگیِ او بیرون بروم. کوزت، تو خوشبخت شدی؛ وظیفهٔ من دیگر به پایان رسیده.»
«داستان غمانگیزی بود. کوزت در هشتسالگی قلبش نسبت به همهچیز سرد شده بود. اما تقصیر او نبود.»
«بهجز دوست داشتن، چیز دیگری در دنیا وجود ندارد.»
«این زن و شوهر از آن دسته مردم ناهنجار و زیرک بودند؛ از طبقهٔ پست جامعه که جوانمردی، شرافت و درستی سرشان نمیشد. در ذاتِ زن ریشهٔ توحش و در مرد، طبعِ گدایی وجود داشت. در دنیا آدمهای خرچنگصفتی هستند که پیوسته بهسوی ظلمت و تاریکی میروند و در زندگی بیآنکه گامی به جلو بردارند، به عقب میروند؛ هر روز بد و بدتر میشوند و بیش از پیش خود را به سیاهی و زشتی میآلایند.»
«در رمانهای عاشقانه، چنان از نگاه کردن سواستفاده شده که ارزش آن از میان رفته است. امروزه بهسختی میتوان گفت که دو انسان همدیگر را دوست میداشتند، چون یکدیگر را دیده بودند. با اینهمه، دوست داشتن اینگونه شروع میشود؛ فقط و فقط به همینگونه. باقی، همه بعد از «نگاه» میآید.»
«موشی که در تله افتاد بسیار نحیف بود، اما گربه از موشِ لاغر هم کیف میکند.»
«روزی که پدربزرگش او را از خانه بیرون کرد، او هنوز بچه بود؛ اما امروز دیگر مردی شده بود و خودش هم این را احساس میکرد. درواقع فقر به نفعش تمام شده بود… (گزیدهٔ همان روایتِ ماریوس دربارهٔ فقر و بازگشتِ امید به روح)»
«بعضی انسانها تا از یک طرف دشمنی نکنند، نمیتوانند از طرف دیگر کسی را دوست بدارند.»
Written & researched by Dr. Shahin Siami