فیلم *Captain Marvel* نه تنها معرفی یک قهرمان جدید است، بلکه نمایشی از قدرت زنانه، خودشناسی و بازآفرینی شخصیت در دنیای مارول است. با پسزمینهای از دهه ۹۰ میلادی و فضایی علمی-تخیلی، روایت متفاوتی از مسیر قدرت را رقم میزند.
کارول دنورز، خلبان نیروی هوایی آمریکا، پس از انفجاری مرموز دچار فراموشی شده و قدرتهای فراانسانی به دست میآورد. نژاد بیگانهای به نام کری او را تحت نام "ورس" آموزش داده و بهعنوان سرباز علیه دشمنانی به نام "اسکرالها" وارد جنگ میکند.
اما طی مأموریتی روی زمین، با دوست قدیمی خود ماریا رمبو دوباره ارتباط برقرار کرده و خاطرات گذشتهاش را بازیابی میکند. او درمییابد که قدرتهایش از انفجار تسرکت بهدست آمده و اسکرالها دشمن نیستند، بلکه پناهندگانی در حال فرار از ظلم امپراتوری کری هستند. این کشف، مسیر فکری و هویتی کارول را تغییر داده و او را به "کاپیتان مارول" واقعی تبدیل میکند — محافظی قدرتمند و مستقل برای کهکشان.
هستهی روایی فیلم، جستجوی هویت حقیقی است. فراموشی کارول نمادی از ساختارهایی است که فردیت و آزادی را پاک میکنند — خصوصاً در زنان. او با بازپسگیری حافظه، کنترل و ارادهاش را نیز بهدست میآورد.
فیلم از قدرت بدون عذرخواهی دفاع میکند. کارول دائماً ترغیب میشود احساساتش را کنترل کند — پیامی که اغلب به زنان منتقل میشود. اما قدرت واقعی او از پذیرش احساس، شهود و استقلال سرچشمه میگیرد.
دستکاری حافظه توسط کریها، نمادی از حکومتهایی است که تاریخ را مطابق میل خود بازنویسی میکنند. تغییر نقش کارول از سرباز به شورشی، انتقادی از وفاداری کورکورانه به نظامهای ستمگر است.
ارتباط او با ماریا رمبو و دخترش مونیکا، بُعد احساسی داستان را غنی کرده و تعادل مطلوبی مقابل ساختار مردسالارانهی نظامی و حکومت کریها ایجاد میکند.
فیلم *Captain Marvel* با ترکیب سفر خودشناسی، قدرت زنانه و تخیل علمی، ثابت میکند که قهرمانی واقعی نه فقط در قدرت جسمانی بلکه در بازگشت به خویشتن، ایستادن در برابر دروغ و همدلی با دیگران معنا پیدا میکند.