~4 دقیقه مطالعه • بروزرسانی ۲۴ آذر ۱۴۰۴

Coding 4000 Essential English Words – Part 6



1) apart


کدینگ هماوایی: «اپارت → آپارتِمان جدا از هم بود»


معنی فارسی: جدا


The two houses are far apart.

ترجمه: دو خانه از هم دور هستند.




2) attribute


کدینگ هماوایی: «اتریبیوت → آتری بیوت خوبی داشت یعنی ویژگی»


معنی فارسی: ویژگی


Honesty is an important attribute.

ترجمه: صداقت یک ویژگی مهم است.




3) bilingual


کدینگ هماوایی: «بایلینگوال → بای لینگوال دو زبان بلد بود»


معنی فارسی: دو زبانه


She is bilingual in English and French.

ترجمه: او دو زبانه است، انگلیسی و فرانسوی.




4) completely


کدینگ هماوایی: «کامپلیتلی → کامپلیت لی کار رو کامل کرد»


معنی فارسی: کاملاً


The room is completely dark.

ترجمه: اتاق کاملاً تاریک است.




5) dash


کدینگ هماوایی: «دَش → دَشمن فرار کرد با سرعت»


معنی فارسی: دویدن سریع


He made a dash for the door.

ترجمه: او با سرعت به سمت در دوید.




6) disgust


کدینگ هماوایی: «دیسگاست → دیس گاست غذا رو دید و حالش بد شد»


معنی فارسی: انزجار


The smell filled him with disgust.

ترجمه: بو او را پر از انزجار کرد.




7) fashionable


کدینگ هماوایی: «فشِنبل → فشن بل لباس مد روز پوشید»


معنی فارسی: مد روز


She wore a fashionable dress.

ترجمه: او لباس مد روز پوشید.




8) foreign


کدینگ هماوایی: «فارین → فارین ماشین خارجی خرید»


معنی فارسی: خارجی


He speaks a foreign language.

ترجمه: او یک زبان خارجی صحبت می‌کند.




9) gulf


کدینگ هماوایی: «گلف → گلفروشی کنار خلیج بود»


معنی فارسی: خلیج


The Persian Gulf is famous.

ترجمه: خلیج فارس مشهور است.




10) mirror


کدینگ هماوایی: «میرور → میرور آینه رو نگاه کرد»


معنی فارسی: آینه


She looked in the mirror.

ترجمه: او در آینه نگاه کرد.




11) natural


کدینگ هماوایی: «نچورال → نچورال آب طبیعی نوشید»


معنی فارسی: طبیعی


This is a natural product.

ترجمه: این یک محصول طبیعی است.




12) nowadays


کدینگ هماوایی: «ناو دیز → ناو دیز این روزها زیاد دیده میشه»


معنی فارسی: امروزه


Nowadays, people use smartphones.

ترجمه: امروزه مردم از گوشی‌های هوشمند استفاده می‌کنند.




13) participant


کدینگ هماوایی: «پارتیسیپنت → پارتی سی پنت شرکت‌کننده بود»


معنی فارسی: شرکت‌کننده


Each participant got a prize.

ترجمه: هر شرکت‌کننده جایزه‌ای گرفت.




14) ritual


کدینگ هماوایی: «ریچوال → ریچ وال یه وال پولداره که هر روز مراسم داره»


معنی فارسی: آیین، مراسم


They performed a ritual dance.

ترجمه: آن‌ها یک رقص آیینی اجرا کردند.




15) spoken


کدینگ هماوایی: «اسپُکن → اسپُکن حرف زده شد»


معنی فارسی: گفته شده


English is widely spoken.

ترجمه: انگلیسی به طور گسترده صحبت می‌شود.




16) spot


کدینگ هماوایی: «اسپات → اسپات لکه‌ای روی لباس بود»


معنی فارسی: نقطه، لکه


There is a spot on the shirt.

ترجمه: روی پیراهن یک لکه هست.




17) surprised


کدینگ هماوایی: «سوپرایز → سوپر آی زنگ زد و همه شگفت‌زده شدند»


معنی فارسی: شگفت‌زده


She was surprised by the gift.

ترجمه: او از هدیه شگفت‌زده شد.




18) tense


کدینگ هماوایی: «تِنس → تِنس امتحان همه رو عصبی کرد»


معنی فارسی: زمان دستوری، عصبی


He felt tense before the interview.

ترجمه: او قبل از مصاحبه عصبی بود.




19) totally


کدینگ هماوایی: «توتالی → توت‌ها لیوان رو کاملاً پر کردند»


معنی فارسی: کاملاً


I totally forgot your name.

ترجمه: من کاملاً اسم تو را فراموش کردم.




20) vague


کدینگ هماوایی: «وِیگ → ویگ کلاه گذاشت و حرفش مبهم شد»


معنی فارسی: مبهم


His answer was vague.

ترجمه: جواب او مبهم بود.



نوشته و پژوهش شده توسط دکتر شاهین صیامی