سه میلیون سال نوری
زدیک به سه میلیون سال نوری از مرکز تا سیاره یخی کوچک "اس فایو" راه بود . کهکشان زیبا و مارپیچ "ترملس" که جادوی نورش همچون زخمه تمام رشته های نورانی عالم را به صدا در می آورد .
"ترملس" یک کهکشان کوتوله و معمولی نبود و یک ابر کهشکان محسوب می شد ،دانشمندان تعداد ستاره های آن را حدود پانصد تریلیون تخمین زده بودند. عددی که برای نوشتن تعداد سیاره ها و سیارک ها و قمرها و غیره لازم داریم تعدادی صفر بیشتر از تمام صفحات یک کتاب قطور پانصد صفحه ایست .
"اس فایو" در ربع آخر مسیر "ترملس" در منظومه ای تنها با یک ستاره قرار داشت که به علت دوری از این ستاره گویی زمینی سرد و مملوء از یخ را مانند پالتویی پشمی نرم و سفید رنگی به تن کرده است . آسمانش همواره زیر هجوم باران های شهاب سنگی نمای زیبایی داشت ، شهاب سنگهایی حامل پتاسیم که ترکیب آن با هیدروژن سرد انفجارهای بزرگ و سردی را پدید می آورد .
"اس فایو" آنقدر بزرگ نبود که از این انفجارها جان سالم به در برد و در مجموع تریلیون تریلیون سیاره دیگر در مسیر "ترملس" ، وجودش همچون یک تک سلولی در کل کهکشان راه شیری بود ، ولی در مداری با فاصله سه میلیون از مرکز به راهش ادامه می داد . هزاران هزار طوفان مغناطیسی را که از هسته مرکزی کهکشان می آمد پشت سر گذاشته بود ، طوفانی که چون از مرکز می آمد دنیایش را بی حد می کرد ، درخششی تا بی نهایت هرچند که علت آن برایش نا شناخته بود . دانشمندان معتقد بودند علت نورانی بودن مدار چرخش این سیاره همان طوفان های مغناطیسی است که باعث برانگیختگی ماده گازی اتمسفر و بازتاب نور قرمز در محل عبور آن است .
"اس فایو" در مداری می چرخید که تنها آن را می شناخت و جاذبه تنها ستاره منظومه و تا جایی که غبار گوگردی اجازه می داد چند سیاره آن حوالی را می دید .
مدت ها بعد از آنکه دیگر "اس فایو" و کل آن منظومه و چند منظومه اطراف حیات دیگری از نوع سیاه چاله داشتند و اثری از آنها به شکل اجرام آسمانی مشاهده نمی شد ، مختصات گردش این سیاره باز هم مدار قرمز "اس فایو" نامید می شد . هرچند که دیگر اثری از این سیاره و حتی کل منظومه و چند منظومه مجاور نبود .
آن چه پرفسور آرتور بالت در کتاب زیبایی "ترملس" چاپ سال 2075 میلادی نوشته است بدین شرح است :
قطعا سیاره کوچک "اس فایو" شناختی از مبدا و حتی نوع حرکت مداری خود نداشته است ولی آنچه باعث شده است ما همواره مدار حرکت آن را در تمامی تصویر های گرفته شده از کهکشان "ترملس" مشخص کنیم با آن که دیگر این اجرام در این عکس ها وجود ندارند میزان علاقه اتمسفر این سیاره به طوفان های مغناطیسی حاصل از فعالیت های هسته مرکز "ترملس" بوده است .
از این کتاب بود که واژه جدید کهمهر به معنای لغوی مهربانی کهکشان وارد علم نجوم شد . واژه ای که در آن برخورداری تمامی اجرام تشکیل دهنده یک کهکشان به طور یکسان از انرژی حاکم در هسته آن کهکشان می باشد .
بنا بر تئوری کهمهر، فاصله و مقیاس بزرگی ، نوع حرکت مداری و حتی نوع مولکولهای تشکیل دهنده اجرام برای هسته مرکزی کهکشان تفاوتی ندارد و جالب تر از آن این که خود سیاره هم با آن که نه غیر از منظومه خود چیزی را می شناسد و نه حتی تصور میلیون ها سال نوری فاصله با مبدا پیدایش را می کند ولی باز هم در کلی واحد همچون یک فرمان روا حکمرانی می کند .